جملات عاشقانه - BABAK 1992
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

BABAK 1992
 
لینک دوستان

خدایـــــــا من دستـت را خوانــده ام ...!
دستـــت برای مـــن رو شــده اســت
تو سمفــونی زیبــای شکستــن این دل لعنتـــی را
دوســــت داری ..!
باشـــــد
اگـر تو میخواهـــی باشـــــد !
میشـــــکنـــــم
باز هــــــم
.
.
میشنـــــــوی ؟!


به آدمای توی فیلما که...
آخرش خوشبخت می شن حسودیم می شه...
خدایـــا...
نمی خوای یه ذره بزنی بره جلو..؟


اگـــه میخـــوای یکیــو از دســـت بـــدی
فقـــط کـــافیــــه دوستـــش داشتــــه بـــاشــــی
همـــین کــــافــیــــه ...


آدمهای کنارم مثل جمعه میمانند ...
معلوم نمیکند...
"فــــــرد" هستند یا " زوج " ...
پر از ابهامند .....


یعنی میشود روزی برسد.....
که بیایی.....
مرا در آغوش بگیری....
بخواهم گله کنم....
بگویی هیس.....
بگویی همه کابوس ها تموم شد.....
میخواهم امشب تا صبح دیووانه ات کنم


شــانــه ات کــــو؟
دنــیـایــم بــاز بـهـم ریــخـتـه....


خواب آلود ..
لوس ..
بی خیال ..
بی قرار..شاد ..
هرچه میخواهی باش .فقط در آغـــــــــــــــــــوشم باش
ولی دلبرانه ...ولی عاشقانه


از هــم می چـرخـَنــد ..
لحـظــه هــای لـوکس ِ مـَن بـر مـَـدار خـوشبـَخـتـی .


مـن عاشق هَوس های عاشقانـه اَم...
مَـن عاشق گـُناه دوست داشتـنَم
دَستهایَت را بـه مـن بده
بـه جَهنَم کـه مَرا بـه جَهنَم مـــی بَرند بـه خاطر عِشقبازی با خیالِ تو
تو خودِ "بـهشتــی "


بـه مَـن حَق بده
کـه میل بـه خوردَن نـَداشتــه باشَم
این بـُغض ها کـه
تو بـه خوردِ‌ مَـن مـی دَهـی
سیر سیرَم مـی کـُنَد!


مُهم نیست دوستم داری یا نَـه ...!
مُهم ایـن استـــ کِـه؛
مـَـن هَــستـــَم ؛
عـِشق هـَست
وَ هَوای اِحساسَــم
هَنــوز آبی ست . . .!


پَرگار های خوبــی شُدیم
خوب هَمدیگَر را دور مــی زَنیم !

قول داده اَم...
گاهـــی
هَر اَز گاهـــی
فانـــوس یادَت را
میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم
خیالـت راحـَــت! مَـن هَمان منـــَــم؛
هَنوز هَم دَر این شَبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره
میان این کوچـه های تاریک پَرسـه میزَنـَم
اَما بـه هیچ سِتاره‌ی دیگـَری سَلام نَخواهــَـم کَرد...
خیالَت راحَت !

برگــرد عشق قدیمی و دیرین من؛
برگرد و بگو دوستـت دارم
تا با پشــــت دست چنان بــــر دهانت بکوبم
تا آرزوی داشتن یـک دندان را به گــــــــــور بـبـــری
چه برسد به من و یک عشق حقیقی !!

آنقدر مرا از رفتنت نترسان ....
قرار نیست همیشه بمانیم !
روزی همه رفتنی اند ....
ماندن به پای کسی معرفت میخواد نه بهانه ... !!

سرنوشت من بی تو
جمله بی فاعلی ست
که فعلش تعطیل استــــــــــــــــ . . . !


چـتـرتــــ را بگــــیر . . .
چشــــــــــم های من . . .
بزرگ شده ی بارانند . .


یک نفر ،
همیشه یک نفر نیست ؛
یک نفر گاهی همه است ...
شاید حالا بتوانی بفهمی
وقتی غروب یک روز تعطیل
دلم برای تو تنگ می شود
چه دلتنگی عظیمی را
به دوش میکشم ...!!!



قهوه یا کاکائو ؟
فرقی نمی کند !
تو کافئین خالصی ...
حتی خیالت ،
خواب را از سرم می پراند !!!


نذر کرده ام
صد دور تسبیح
اهدنا صراط المستقیم بخوانم ؛
شاید
مرا که میبینی ،
دیگر مسیرت را کج نکنی !!!


چــه زیبــاست وقتـی میفهمـی
کسـی زیــر ایـن گنبد کبــود
انتظــارت را میـکشد ؛
چــه شیــرین است
طعــم چنـد کلمــه کــه میگــوید :
کجــایــی ...؟


لعنت به تُـو که جنس ات خــــــراب است...
چرکیـن تر می شود ...
هر بار صابون ات به دلم می خورد..


یکی بـــود ، یکی . .
مـــن میروم قصّـــه باید آغــــاز شود . . . !


دهانم پر از حرف است
اما . . .
با دهان پر که نمی شود حرف زد . . .


دوست می دارمـش ... امـّـا ...
می تـرسم بـگویــم و بگـویـد : " مرسـی !! "
یــا بگویـد بـه این دلـیـل و آن دلـیـل دوسـتـم نـدارد ...
یــا چـه می دانـم ...
مثـل خیـلیـهـا بگـویـد لیـاقـتـم بـیـشـتـر از این حرفـهاسـت ...
می تـرسـم از اینــکـه
هـرچـیـزی بـگویـد جُـز :
" مــَــن هـم دوسـتت دارم ... "


[ پنج شنبه 91/2/14 ] [ 6:1 عصر ] [ بابک باباپور ] [ نظرات () ]
آدم ها در دو حالت همدیگر رو ترک میکنند:
اول اینکه احساس کنند کسی دوستشون نداره،دوم اینکه احساس کنند یکی خیلی دوستشون داره..

 

از خدا نخواه همه دنیا رو بهت بده،از خدا بخواه کسی رو بهت بده که تورو به همه دنیا نده..


اگه با دلت کسی رو دوست داشتی،زیاد جدی نگیر چون کار دل دوست داشتنه اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی،بدون اسمش عشق واقعیه..


من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهی که بلغزد به من،من خودم بودم و یک حس غریب،که به صد عشق و هوس می ارزید..


هر بار که دلی رو شکستی یه میخ به دیوار بکوب و هر وقت جبرانش کردی اون میخ رو از دیوار در بیار.
فقط فراموش نکن که جای میخ همیشه رو دیوار می مونه.

دستهایم تشنه دستهایت است،با تو میمانم بی آنکه دغدغه های فردا را داشته باشم،زیرا میدانم که فردا بیشتر از امروز دوستت دارم..

 

آوای بادانگار ، آوای خشکسالیست ، بگذار تا بگویم تقدیر لا ابالیست ، باید که عشق ورزید باید که مهربان بود ، زیرا که زنده ماندن ، هر لحظه احتمالیست  . . .

 

 

دوست همان کهنه شرابیست که هر چه بیشتر بماند ، مستیش بیشتر میشود .

تقدیم به کهنه ترین شراب زندگیم از طرف مست ترین آدم دنیا .

 

میدونی هر بار پلک می زنی من نفس می کشم ، پس به کسی خیره نشو ، چون من خفه می شم

 

 

دلی که از بی کسی غمگین است ، هر کسی را می تواند تحمل کند .

به دلم گفتم عشق را خلاصه کن ، گفت آغاز کسی باش که پایان تو باشد.

 

 

آتش روشن کردم و عهد کردم تا خاموش شدنش دعایت کنم ، میدانم به آنچه که می خواهی میرسی چرا که من هر بار یک هیزم به آتش اضافه می کنم

 

 

سوختن قصه ی شمع است ولی قسمت ماست ، شاید این قصه ی تنهای ما کار خداست ، انقدر سوخته ام با همه ی بی تقصیری که جهنم نگزارد به تنم تاثیری

 

 

قاصدک شهر مرا از بر کن ، برو آن گوشه ی باغ سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش و بگو باور کن یک نفر یاد تو را لحضه ای از یاد نخواهد برد

 

 

به آسمون سپردم چشم از تو برنداره ، مراقب تو باشه سرت بلا نیاره ، تا تو نخوای نتابه ، دلت گرفت بباره ، همیشه با تو باشه تورو تنها نزاره

 

 

اگه میدونستی چقدر تنهام ، همیشه برام اشک میریختی ، اگه میدونستی همیشه اشک میریزم هیچوقت تنهام نمیذاشتی

 

خدایا کفر نمی گویم / پریشانم / چه می خواهی تو از جانم / مرا بی انکه خود خواهم اسیر زندگی کردی / خداوندا / اگر روزی زعرش خود به زیر آیی / لباس فقر بپوشی / غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی / و شب آهسته و خسته / تهی دست و زبان بسته / به سوی خانه باز آیی زمین و اسمان را کفر میگویی ، نمی گویی ؟ ( دکتر شریعتی )


[ سه شنبه 90/8/17 ] [ 3:37 صبح ] [ بابک باباپور ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

هر چی که بخوای از عکس، داستان، ترفند مو بایل و کامپیوتر،ترفند ایرانسل،بازی،دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس و ....
موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 116
بازدید دیروز: 65
کل بازدیدها: 907408